کتاب سورس کد، نوشته بیل گیتس همزمان با توزیع جهانی به وسیله نشر نوین در ایران منتشر می گردد - مجله فناوری

کتاب سورس کد نوشته بیل گیتس که به وسیله انتشارات آلفرد ای. کناف (Alfred A. Knopf) در آمریکا و آلن لین (Allen Lane) در بریتانیا منتشر می گردد، قرار است در 4 فوریه 2025 (16 بهمن 1403) به بازار عرضه گردد. بیل گیتس این کتاب را به صورت کامل خود نوشته است و در آن به جنبه های انسانی و شخصی زندگی اش پرداخته است.

در کتاب سورس کد نوشته بیل گیتس، او به دوران کودکی خود در سیاتل می پردازد؛ شهری که در آن با خانواده ای حمایت گر و تشویق نماینده بزرگ شد. او از مادربزرگ بااصول و والدین بلندپروازش یاد می نماید که نقش مهمی در شکل گیری شخصیت او داشتند. این فصل به تأثیرات اولیه خانواده بر روی او و پرورش علاقه اش به مطالعه و یادگیری می پردازد.

فصل بعدی به دوران مدرسه اختصاص دارد؛ جایی که گیتس با چالش های اجتماعی روبرو شد و احساس ناسازگاری می کرد. او از نخستین دوستی های عمیقش و بعلاوه مرگ ناگهانی برترین دوستش سخن می گوید که تأثیر عمیقی بر او گذاشت. این تجربیات به او آموخت که چگونه با فقدان و اندوه کنار بیاید و به رشد شخصی اش یاری کرد.

در فصلی دیگر، گیتس به کشف دنیای برنامه نویسی و کامپیوتر در اوایل دهه 1970 می پردازد. او از اولین تجربه هایش با کامپیوترها و شیفتگی اش به کدنویسی صحبت می نماید. این فصل نشان می دهد که چگونه علاقه اش به فناوری او را به سمت مسیری راهنمایی کرد که بعدها زندگی اش را تغییر داد.

بعد می رسیم به دوران نوجوانی و سرکشی های او. گیتس از درگیری هایش با والدین و کوشش برای پیدا کردن هویت خود سخن می گوید. او به ماجراجویی های شبانه در مرکز کامپیوتر نزدیک خانه شان اشاره می نماید که در آنجا ساعت ها به برنامه نویسی می پرداخت. این تجربیات به او یاری کرد تا مهارت هایش را تقویت کند و به دنیای فناوری نزدیک تر گردد.

سپس گیتس به تصمیمش برای ترک دانشگاه هاروارد و تمرکز بر روی پروژه های نرم افزاری می پردازد. او از چالش ها و تردیدهایی که در این مسیر با آن ها روبرو شد، صحبت می نماید و شرح می دهد که چگونه این تصمیم جسورانه به تأسیس مایکروسافت منجر شد.

در قسمتی دیگر، با آشنایی و همکاری با پل آلن، هم بنیان گذار مایکروسافت، آشنا می شویم. گیتس از نخستین ملاقاتشان و اشتراک علاقه مندی هایشان به کامپیوتر سخن می گوید. این فصل نشان می دهد که چگونه دوستی و همکاری آن ها به ایجاد یکی از بزرگ ترین شرکت های فناوری دنیا منجر شد. گیتس درباره نخستین پروژه های مایکروسافت و چالش های اولیه در توسعه نرم افزار می نویسد . او از قراردادهای اولیه و کوشش برای جلب اعتماد مشتریان صحبت می نماید. این فصل نشان دهنده پشتکار و تعهد گیتس و تیمش در روبروه با موانع است.

توسعه زبان برنامه نویسی بیسیک (BASIC) و تأثیر آن بر صنعت نرم افزار مطلب مهمی است که برای کدنویس ها خواندنش حتما جالب است. گیتس شرح می دهد که چگونه این زبان برنامه نویسی به محبوبیت رسید و نقش مهمی در موفقیت اولیه مایکروسافت ایفا کرد.

در بخشی دیگر، گیتس به چالش های رقابتی در صنعت فناوری و رقابت با شرکت های بزرگ آن موقع می پردازد. او از استراتژی های مایکروسافت برای بقا و رشد در یک بازار پررقابت سخن می گوید.

خلاصه بخشی از کتاب کتاب سورس کد، نوشته بیل گیتس

دوران نوجوانی و کشف دنیای طبیعت

بیل گیتس در دوران نوجوانی خود، همراه با گروهی از دوستانش، به ماجراجویی های کوهنوردی در طبیعت وحشی اطراف سیاتل پرداخت. این گروه که شامل مایک، راکی، ریلی و دنی بود، در ابتدا در قالب پیشاهنگی با هم آشنا شدند، اما خیلی زود گروه خود را تشکیل دادند و برای یافتن آزادی عمل بیشتر، راهی سفرهای مستقل شدند. مایک، که بزرگ ترین عضو گروه بود، نقش رهبر را داشت و با دانش و تجربه خود، مسیرهای مختلفی را برای کوهنوردی انتخاب می کرد.

گروه آنها طی سه سال، صدها کیلومتر را در منطقه ها مختلف پیمودند، از جنگل های المپیک نشنال فارست (Olympic National Forest) گرفته تا گلیشر پیک ویلدرنس (Glacier Peak Wilderness). آنها هفته ها در طبیعت می ماندند و تنها با یاری نقشه های توپوگرافیک مسیر خود را پیدا می کردند. در آن دوران، هنوز خبری از تلفن های همراه نبود، بنابراین اگر حادثه ای رخ می داد، ساعت ها طول می کشید تا یاری برسد.

زندگی در دل طبیعت

زندگی در دل طبیعت، بیل و دوستانش را مستقل و هماهنگ کرد. هر فرد در گروه وظایف خود را به طور غریزی انجام می داد؛ بعضی چادر برپا می کردند، بعضی هیزم جمع می کردند، و بعضی دیگر مسئول روشن نگه داشتن آتش بودند. غذای آنها ساده اما مقوی بود، شامل خوراک هایی مانند همبرگرهای کنسروی و بیف استراگانف (Beef Stroganoff). حتی نوشیدنی مخصوصی اختراع کردند که با مخلوط ژله فوری در آب جوش، به یک نوشیدنی گرم و انرژی زا تبدیل می شد.

بیل که ضعیف ترین و لاغرترین عضو گروه بود، به سرما حساسیت داشت، اما این سفرها به او حس استقلال و چالش پذیری را می بخشیدند. در آن سال ها، نوجوانان کمی حاضر بودند که برای هشت روز به طبیعت بروند و زندگی در شرایط سخت را تجربه نمایند.

آزادی در دوران نوجوانی

در دهه 1970، نگرش ها به فرزندپروری آزادانه تر بود. خانواده بیل نیز این موضوع را پذیرفته بودند که او فردی فرق دارد و احتیاج دارد تا مسیر خود را پیدا کند. مادرش، هرچند که نگران بود، اما در نهایت استقلال او را پذیرفت. این استقلال نقش مهمی در شکل گیری شخصیت بیل داشت.

بیل و دوستانش در این سفرها چیزی فراتر از رفاقت را دنبال می کردند. آنها در حال آزمودن توانایی های خود، جست وجوی هویت های نو و کشف مسیر زندگی بودند. بیل به تدریج احساس می کرد که باید هدفی بزرگ و جالب را دنبال کند، اما هنوز مسیر مشخصی در فکر نداشت.

ورود به دنیای فناوری

هم زمان با ماجراجویی در طبیعت، بیل وقت زیادی را با گروه دیگری از دوستانش در مدرسه لیک ساید (Lakeside School) می گذراند. در آن موقع، مدرسه امکانی فراهم نموده بود که دانش آموزان بتوانند به وسیله خط تلفن به یک کامپیوتر بزرگ متصل شوند. این موضوع برای نوجوانان آن دوره، پدیده ای نادر بود.

بیل، همراه با کنت، پل و ریک، شیفته کامپیوتر شد و تمام اوقات فراغت خود را صرف برنامه نویسی و کشف قابلیت های این دستگاه کرد. هرچند که کوه پیمایی و برنامه نویسی در ظاهر تفاوت زیادی داشتند، اما هر دو برای بیل نوعی ماجراجویی محسوب می شدند. در دنیای کامپیوتر، او می توانست موفقیت را با معیارهای خودش تعریف کند. در این گروه، او رهبر بود و برنامه های پیچیده ای را طراحی می کرد.

سفری که مسیر زندگی را تغییر داد

در ژوئن 1971، مایک برنامه یک کوه پیمایی چالش برانگیز را ترتیب داد؛ مسیر 80 کیلومتری در کوه های المپیک، که پیش تر به وسیله کاوشگران قرن نوزدهم پیموده شده بود. این مسیر به علت برف سنگین، یکی از سختترین تجربه های گروه بود. هنگامی که پناهگاهی که قرار بود در آن شب بمانند زیر برف مدفون شد، گروه مجبور به تصمیم گیری شد: بازگشت یا ادامه دادن مسیر.

در نهایت، گروه تصمیم گرفت که مسیر را ادامه دهد. این تصمیم برای بیل، که از سرما رنج می برد، چالشی سخت بود. برای مقابله با شرایط، او به دنیای درونی خود پناه برد و آغاز به تصور کردن کدهای برنامه نویسی در فکرش کرد. او کوشش کرد نسخه ای از زبان برنامه نویسی بیسیک (BASIC) را برای کامپیوتر تازه وارد پی دی پی-8 (PDP-8) طراحی کند. در طول این سفر طاقت فرسا، او کدی کارآمد و فشرده نوشت که بعدها الهام بخش مسیر حرفه ای او شد.

از کوه پیمایی تا مایکروسافت

پس از بازگشت، پروژه برنامه نویسی او به علت بازگرداندن کامپیوتر از سوی مدرسه ناتمام ماند، اما تجربه این سفر در فکرش ماندگار شد. سه سال بعد، زمانی که بیل در دانشگاه هاروارد بود، دوستش پل آلن با خبری درباره یک کامپیوتر نو به سراغ او آمد. بلافاصله، بیل به آن کوه پیمایی سخت در لو دیواید (Low Divide) و کدی که در فکرش نوشته بود فکر کرد.

او و پل دریافتند که می توانند یک نسخه از زبان بیسیک را برای این کامپیوتر نو طراحی نمایند. این ایده، سرآغاز چیزی شد که بعدها به یکی از بزرگ ترین شرکت های فناوری دنیا، یعنی مایکروسافت (Microsoft)، تبدیل شد.

میراث خانواده و تأثیرات اولیه

بیل گیتس در یک خانواده تأثیرگذار رشد کرد. مادربزرگش، ادل تامپسون (Adele Thompson)، زنی باهوش و ماهر در بازی های کارتی بود که مهارت های تفکر استراتژیک را به بیل آموخت. او تأکید داشت که استفاده از عقل و هوش، کلید موفقیت است.

پدر بیل، فردی آرام و حساب شده بود، درحالی که مادرش، مری مکسول (Mary Maxwell)، زنی اجتماعی و بلندپرواز بود. او به عنوان یکی از رهبران انجمن دانشجویان دانشگاه واشنگتن، شخصیتی تأثیرگذار داشت. این دو شخصیت متضاد، تأثیر عمیقی بر شکل گیری بیل گیتس گذاشتند.

این کتاب 14 فصل دارد و تعداد صفحات آن به فارسی 328 صفحه است.

نوشته های مرتبط:

نامه بیل گیتس به کارکنان مایکروسافت به مناسبت 40 سالگی این شرکت بزرگ

پاسخ های عالی 30 ثانیه ای بیل گیتس به سؤالات روتین آزمون های استخدامی، بخوانید و از این به بعد خوب پاسخ بدهید!

17 حقیقت غافل گیرنماینده درباره بیل گیتس به بهانه تولد 65 سالگی او

افشای پنج راز خوشبختی بیل گیتس - چیزهایی که برای همه دست یافتنی هستند، حتی شما!

4 عادتی که عمل گراها را از رویاپردازها جدا می نماید

بیل گیتس در 64 سالگی هنوز شاد است؛ چون به این 4 کار اهمیت می دهد

زندگینامه بیل گیتس، کارآفرین، توسعه دهنده نرم افزار، سرمایه گذار و بشردوست آمریکایی