درسی که باید از فاجعه پنچر کردن لاستیک آمبولانس حامل کودک بیمار بگیریم، فرد خاطی چه می گوید؟
به گزارش مجله فناوری، خبرنگاران : این روزها بسیار روبرو می شویم با افرادی در خیابان ،بازار،بانک ،ادارات ،صف نانوایی و غیره که با اندک محرکی به شدت عصبانی شده و کنترل خشم خود را از دست می دهند.
به گزارش خبرنگاران، مدیریت خشم و کنترل آن نوعی مهارت اجتماعی بوده و در شرع نیز بسیار توصیه شده است. ناتوانی در کنترل رفتار و مدیریت خشم گاهی عواقب جبران ناپذیری در پی دارد. قدیم ها بزرگترها وقتی کوچک تر را عصبانی می دیدند به او توصیه می کردند صلوات بفرستد یا لیوانی آب بنوشد.
باور کنید این توصیه را باید با طلا نوشت و هرگز فراموش نکرد چرا که این دو کار ساده باعث لحظه ای مکث می گردد و همین مکث می تواند پیشگیر رفتارهای نسنجیده و غیر منطقی افراد گردد. هفته گذشته خبر تاسف باری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر اینکه فردی به عمد لاستیک های آمبولانسی را پنچر نموده و با این کار موجب مرگ کودکی شده که در حال انتقال به بیمارستان بوده است.
در ادامه گفتگوی روزنامه همشهری با فرد خاطی را با هم می خوانیم. گفتگویی که در آن فرد خاطی کلافگی و عصبانیت را عامل این خطا دانسته و گرچه به شدت از نموده خود پشیمان است اما متاسفانه جانی در این میان از بین رفته است و عواقب خشم آنی آسیب های جبران ناپذیری متوجه وی و دیگران نموده است.
چه شد که فکر پنچر کردن چرخ های آمبولانس به ذهنت خطور کرد؟
آمبولانس در خط ویژه پارک نموده بود و من هم به شدت کلافه بودم. آنقدر عصبانی شدم که دیگر کنترلی بر مغز و رفتارم نداشتم. نمی دانم چه شد که پیاده شدم و برای آنکه عصبانیتم را خالی کنم چرخ ها را پنچر کردم.
مگر جز این است که آمبولانس می تواند هر جایی پارک کند و در آن لحظه به این فکر نکردی که ممکن است مریض بدحال داشته باشد؟
ظهر بود. فکر می کنم ساعت12 بود. هوا به شدت گرم بود و من از گرما کلافه شده بودم. کولر هم نداشتم و از صبح به شدت عرق نموده بودم. گرما تا مغزم نفوذ نموده بود و به همین علت اصلا متوجه نبودم که اقدام هولناک من باعث مرگ کودکی می گردد. خیلی پشیمانم و نمی دانید چه عذابی می کشم.
راهت سد شده بود و راه دیگری وجود نداشت؟
آمبولانس درست جایی پارک نموده بود که نمی توانستم درجا تغییر لاین بدهم. البته باید کمی دنده عقب می گرفتم تا بتوانم وارد لاین دیگر شوم، اما چون کلافه بودم مغزم کار نمی کرد. بعد از حادثه مسافتی را دنده عقب رفتم و وارد لاین دیگر شدم و رفتم.
کار سختی بود؟
نمی دانم چه باید بگویم. اشتباه کردم و تأکید می کنم که در آن لحظه به شدت از گرما کلافه شده بودم. چند دقیقه ای هم صبر کردم، اما راننده آمبولانس نیامد. وقتی دیدم او نیامد از اتوبوس پیاده شدم و 2تا از چرخ های آن را پنچر کردم. من مجبور شدم مسافت زیادی را در آن شرایط دنده عقب بروم.
چه زمانی متوجه شدی که اقدام هولناک تو باعث مرگ کودکی 2ساله شده است؟
فردای آن روز یعنی روز چهارشنبه خبر را در رسانه ها خواندم و نمی دانید چقدر ترسیدم و عذاب وجدان گرفتم. حتی از ترسم موبایلم را خاموش کردم، اما انتها پلیس دستگیرم کرد. واقعا در آن لحظه اصلا گمان نمی کردم که ماجرا به مرگ یک کودک بیمار و گیرافتادن خودم ختم می گردد. اگر می دانستم، هرگز مرتکب چنین اشتباه بزرگی نمی شدم.
منبع: توریسم آنلاین